بايد چشم بصيرت داشت، تا گوشه اي از سراپرده جلال فاطمي را ديد.
حجتالاسلام والمسلمین جواد محدثی در نوشتاری نکاتی از سیره رفتاری حضرت زهرا(س) را قلمی کرده است.
ضمن تسلیت فرارسیدن سالروز شهادت حضرت زهرا (س) متن نوشتار در ذیل میآید.
باري... برخي در شناختن و شناساندن اين بانو، كه مادر عصمت و آينه عفاف است، به دامن روايات و آياتي پناه مي برند كه گوياي شأن والاي او است. براستي هم، آنچه در قرآن، در منزلت اين فخرزنان عالم آمده، بسيار است. روايات نيز همچون دريايي مواج و متلاطم است كه طراوت بخش ساحل انديشهها و كرانههاي معرفت است. اما... در اين ميان، راه ديگري نيز وجود دارد كه ما را با ژرفاي كمالات و جلوه فضيلتهاي اين بانو، آشنا سازد، آن هم نگريستن به «سيره عملي» و «شيوه رفتاري» او است. در واقع، زندگينامه زيبا و پر نكته و آموزنده او در ابعاد گونه گون، آينه اي است كه نوري از بزرگيها و فضايل او را بر رواق دلمان مي تاباند و شبستان جان را همچون روز، روشن مي سازد. از اين رو، مروري داريم بر چند فراز فروزان و برجسته از زندگي حضرت زهرا سلاماللهعلیها كه بيشتر كاربردي و عملي است. چون او «اسوه» است و «الگو» ، ... و ما نيز كه در پي «تأسي» والگوگيري از سيره و زندگاني و خصلتهاي عزيز آن محبوبه خداييم، شايسته است كه در بندبند اين بخشهاي نوراني از حيات فاطمه سلاماللهعلیها، به دقت بنگريم و درسهايي را كه از تك تك اين نمونهها مي آموزيم، در كلاس زندگي به كار بنديم: حضرت زهرا سلاماللهعلیها هم در سخن، معلم حجاب بود، هم در رفتار، اسوه عفاف. عقيده داشت بهترين چيز براي زن، آن است كه نه مردان نامحرم او را ببينند، و نه او مردان نامحرم را.
*مثل پدر
حضرت زهرا سلاماللهعلیها، در چهره، گفتار و رفتار، شباهت بسيار به رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم داشت و هيبت و هيأت او، يادآور پيامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم بود.
*محو در خدا
شيفته عبادت و نيايش به درگاهالهي بود. آن قدر در پيشگاه خدا به عبادت مي ايستاد كه قدمهايش ورم مي كرد. در نمازهايش از خوف خدا مي گريست.
*دعای ویژه
براي هر يك از روزهاي هفته، دعاي ويژه اي داشت. براي تعقيبات نماز هم ادعيه خاص داشت. (متن دعاهاي روزانه و تعقيبات نماز آن بانو، در كتب حديث آمده است).
*دائمالذکر
روزي خسته از كارهاي طاقت سوز خانه، با دستهاي تاول زده به محضر پيامبر خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم رفت تا براي كمك در انجام كارهاي خانه، كنيزي براي خود بگيرد. رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم بهتر از كنيز و خدمتكار را به او عطا كرد، يعني «تسبيحات حضرت زهرا» . اين ذكرهاي شريف را حضرت جبرائيل، از سوي خدا تعليم حضرتش نموده بود. آري... الهام و نيرو گرفتن از ياد خدا، براي غلبه بر دشواريهاي زندگي!
حضرت زهرا سلاماللهعلیها، ساده زندگي مي كرد. از تجمل در زندگي پرهيز داشت و سختيهاي دنيا را تحمل مي كرد، تا به شيرينيهاي آخرت برسد.
*جنس تسبیح
تسبيح حضرت زهرا سلاماللهعلیها، نخي بود كه به تعداد ذكرها و تكبيرها، «گره» داشت و با آن تسبيح مي گفت. پس از شهادت حمزه سيدالشهدا در جنگ احد، از خاك تربت او تسبيح ساخت و با آن ذكر مي گفت. از آن پس مردم نيز چنان كردند. اين نوعي احياء فرهنگ شهادت والهام گيري از روح شهيدان راه خداست.
*معلم حجاب
حضرت زهرا سلاماللهعلیها هم در سخن، معلم حجاب بود، هم در رفتار، اسوه عفاف. عقيده داشت بهترين چيز براي زن، آن است كه نه مردان نامحرم او را ببينند، و نه او مردان نامحرم را. داستان آن مرد نابينا كه به محضر پيامبر آمده بود و حضرت فاطمه به پشت پرده رفت، شاهد اين سخن است.
*دعاگوی دیگران
گاهي شبهاي جمعه تا صبح، به نماز و دعا مي پرداخت و براي ديگران دعا مي كرد، اما براي خود، چيزي از خدا نمي خواست. وقتي فرزندان خردسالش راز اين كار را مي پرسيدند، مي فرمود: فرزندانم! اول همسايگان، آنگاه خانه!
*محبوب پدر
فاطمه زهرا سلاماللهعلیها محبوب دل رسول خدا بود و پيامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم به او علاقه خاصي داشت، چرا كه اهل زهد و عبادت بود، از اين جهت، نزد پيامبر اكرم، يادآور حضرت خديجه سلاماللهعلیها بود.
*ادب
«ادب» ، سيره رايج بين اين دختر و پدر بزرگوارش بود. هر گاه رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم نزد فاطمه مي رفت، وي برمي خاست، پدر را مي بوسيد و احترام كرده، او را در جاي خويش مي نشاند.
*خشم و رضای خدا
كمال ايمان و خلوص در بندگي و قرب او در پيشگاه معبود، در حدي بود كه خشم و رضاي او، خشم و رضاي پروردگار محسوب مي شد. پيامبر اكرم فرمود: هر كه او را بيازارد، مرا آزرده و هر كه مرا بيازارد، خدا را آزرده است و حديث است كه خدا به خاطر خشم و رضاي فاطمه، خشمگين يا راضي مي شود.
*حامی نیازمندان
وي از توان مالي خويش در راه محرومان نيازمند، بهره مي گرفت. يك بار، پارچه اي را كه داشت، به رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم داد. آن حضرت نيز آن را تكه تكه بريد و به تعدادي از اسيران بي لباس رومي مي داد كه خود را بپوشانند.
*پرهیز از تجمل
حضرت زهرا سلاماللهعلیها، ساده زندگي مي كرد. از تجمل در زندگي پرهيز داشت و سختيهاي دنيا را تحمل مي كرد، تا به شيرينيهاي آخرت برسد. وسايل زندگي او ساده و مهريه اش اندك بود.
*غذای بابرکت
پيامبر خدا، در شب عروسي حضرت زهرا گوسفندي ذبح كرد و به تعداد زيادي از مسلمانان مهماني داد. جمعيت مهمان و افرادي كه برايشان غذا فرستاده شد، فراوان بود، ولي با دعاي حضرت رسول، غذاي اندك بركت يافت و همه سير شدند.
*همسنگر پدر
حضرت فاطمه سلاماللهعلیها در صحنههاي اجتماعي دفاع از دين و پيشوا، حاضر بود. از جمله در جنگ احد شركت داشت و به امدادگري و مداواي زخمهاي رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم مشغول بود.
*ناجی بردگان
آزاد ساختن بردگان در نظر او كاري ارزشمند بود. گردن بندي را كه علي علیهالسلام براي او خريده بود، فروخت و با پول آن برده اي خريد و آزاد كرد. پيامبر اكرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم از اين كار دخترش بسيار شادمان گرديد و او را ستود.
*خانهداری بیهمتا
آيين خانه داري و همسرداري را به خوبي مراعات مي كرد و در زندگي، واقعا شريك همسرش علي علیهالسلام بود. گاهي در خانه غذايي نبود و كودكان گرسنه بودند، اما فاطمه سلاماللهعلیها چيزي به حضرت علي علیهالسلام نمي گفت و چيزي از او درخواست نمي كرد. بيم داشت كه همسرش نتواند خواسته او را برآورده و تأمين كند و شرمنده شود!
*پناهگاه بیچارگان
خانواده فاطمه سلاماللهعلیها، خانواده كمك به بيچارگان و ايثارگري نسبت به نيازمندان بود. علي علیهالسلام و زهرا سلاماللهعلیها سه روز روزه نذري گرفتند و هر سه روز، افطار خود را به يتيم، مسكين و اسير دادند. خداي متعال در ستايش و تقدير از اين ايثار خالصانه كه جز به خاطر خدا انگيزه ديگري نداشت، سوره «هل اتي» را نازل فرمود كه اشاره به اين داستان دارد.
*مدیریت منزل
كارها ميان علي علیهالسلام و فاطمه سلاماللهعلیها تقسيم شده بود. آوردن آب و تهيه هيزم و كارهاي خارج از خانه بر عهده علي عليهالسلام بود و درست كردن آرد و خمير و نان پختن و كارهاي داخل خانه با فاطمه سلاماللهعلیها بود. حضرت زهرا سلاماللهعلیها از اين گونه تقسيم كار بسيار خرسند بود.
*پناه همسر
همدم رنجها و غصههاي شوهر بود و او را پناه محسوب مي شد. علي علیهالسلام مي فرمود: وقتي به خانه مي آمدم و به زهرا نگاه مي كردم، تمام غم و اندوهم برطرف مي شد. هرگز كاري نكردم كه فاطمه از من خشمناك و ناراحت شود. فاطمه نيز، هرگز مرا خشمناك نساخت.
*شاهد شهیدان
زهراي اطهر سلاماللهعلیها، احياگر ياد شهيدان و وفادار به خاطره عزيز آنان بود. روزهاي دوشنبه و پنج شنبه به احد مي رفت و مزار شهداي احد و حضرت حمزه را زيارت مي كرد و چون در صحنه احد حضور يافته بود، به عنوان يك شاهد زنده و راوي حادثه، به ديگران نشان مي داد كه: اينجا پيامبر بود، و آنجا مشركان بودند و... .
*توجه به زیردستان
از تواضع و فروتني او يكي هم رفتار شايسته با خدمتكار خانه اش «فضه» است. در سالهاي آخر كه پيامبر خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم، فضه را براي خدمت به خانه او فرستاد، فاطمه سلاماللهعلیها كارهاي خانه را ميان خودش و فضه خادمه تقسيم مي كرد.
*مدافع ولایت
در مسائل اجتماعي و سياسي جامعه اسلامي، بي تفاوت نبود و جبهه حق را ياري مي كرد. پس از رحلت پيامبر كه خلافت را غصب كردند و فدك را از او گرفتند، همراه زنان بنيهاشم به مسجد آمد و در جمع مسلمانان حاضر، ضمن خطبه اي كه پشت پرده خواند، از بدعتها، ستمها، حق كشيها و فراموش كردن وصيت پيامبر و احياي سنتهاي جاهلي انتقاد كرد. (اين خطبه شريف و بلند و عميق را تعدادي از دانشمندان و مؤلفان تاكنون شرح كرده اند).
*مبارزه با انحراف
تلاش براي اثبات حق و مقابله با انحراف در رهبري امت اسلامي را تكليف خود مي دانست. گاهي شبها به همراه علي علیهالسلام به در خانه مهاجران و انصار مي رفت و در حمايت از ولايت، وصيت پدرش را به يادها مي آورد و آنان را به دفاع از حق شوهرش در مسأله خلافت و حق خودش فرا مي خواند، هر چند آنان با سردي و بي مهري جواب مي دادند!
*حامی نیرومند علی (ع)
زهرا سلاماللهعلیها تا زنده بود، علي علیهالسلام حامي نيرومندي داشت و به تعبير بعضي بزرگان، به خاطر فاطمه سلاماللهعلیها، حرمت اميرالمؤمنين علیهالسلام را تا حدي پاس مي داشتند. اما پس از شهادت فاطمه، حضرت علي تنها و بي پناه ماند.
*غم جانکاه
حضرت زهرا سلاماللهعلیها پس از وفات پيامبر خدا، ديگر خندان و شادمان ديده نشد، تا آنكه چشم از جهان فرو بست.
*وصیت ماندگار
پيش از وفات، به «اسماء» وصيتي كرد كه پس از مرگ، بدن مرا داخل تابوتي بگذارند، تا حجم بدن ديده نشود. اين شيوه تا آن زمان مرسوم نبود. اين وصيت، درسي از عفاف و حيا بود كه بانوان بايد در برابر ديدگان نامحرمان، آن را مورد توجه خود قرار دهند.
*آیندهنگری
آگاهي، درايت و آينده نگري او تا آنجا بود كه براي افشاي ستم غاصبان، وصيت فرمود كه پيكرش را شبانه غسل دهند و به خاك سپارند، تا ظالماني كه او را آزرده بودند، در مراسم دفن او حضور نيابند و از اين حضور، بهره برداري سياسي براي تطهير خود و توجيه كارهايشان نكنند.
اينها و نمونههاي ديگري از سيره رفتاري آن بانوي بي همتا، جلوههاي «الگو» بودن او براي همه فضيلت خواهان و حقجويان است كه در پي «اسوه» و سرمشق «چگونه زيستن» اند.
اميد است كه اين گونه خصلتها و رفتارها، همچون تابلويي، پيوسته در برابر ديدگانمان باشد و اگر همواره آن حضرت را سرمشق و اسوه مي دانيم و معرفي مي كنيم، «جهاتالگويي» او را نيز در قالب سيره عملي و رفتاري حضرتش بشناسيم و بشناسيم. اين گونه، بهتر ميتوان مشي و مرام فاطمي را در بستر زندگي و اخلاق عيني پياده كرد.